اندیشه

شعر و ادبیات و دیگر مقالات Welcome to my world of love and passion

اندیشه

شعر و ادبیات و دیگر مقالات Welcome to my world of love and passion

زندگی زیباست



بر قله کوهی رفیع ایستاده بودم. دیگر تپشی در سینه ام احساس نمی کردم. پایان بی قراری ها بود و آغاز رفتن . قلبم بصورت کبوتر سپیدی بر انگشت سبابه دست چپم نشسته بود. میخواستم با سقوط آزاد از آن اوج به پایان زندگی ام برسم . کبوتر از روی دستم پر کشید و رفت روی صخره ای نشست.

رفتم که با کبوتر قلبم و زندگی وداع بگویم. در آن هوای گرم تابستان در شکاف صخره نهالی را دیدم که با وزش نسیم آرام آرام سر تکان میداد . در حیرت ماندم که آن نهال چگونه در آن محیط خشک و زیر تیغ آفتاب سوزان در شکاف آن صخره به بودن و زندگی کردن می اندیشد .

نهال در مقابل نگاه حیرت زده من به زبان آمد و گفت :

آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست *


دراینجا بود که آسمان برایم رنگی زیبا به خود گرفت . تکّه ابر ها به حرکت در آمدند. بالهای کبوتر بصورت تاجی بر سر نهال نشست. و بدن او به صورت قلب در آمد و به درون سینه ام خزید . من با بلند کردن دستهایم به بالای سرم به پرواز در آمدم و به شهر برگشتم و به رختخواب خود رفتم . با تپش آرام قلبم از خواب بیدارشدم.

فریدون
======================
* شعر آرش کمانگیر از سیاوش کسرایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد